رضای منرضای من، تا این لحظه: 9 سال و 10 ماه و 6 روز سن داره

رضا هدیه زیبای خدا

رضا جون دو سال و شش ماه و نه روزه من

    سلام پسرم عمرم نفسم همه کسم خیلی وقته ننوشتم مامان گرفتارتو ببخش الن دیگه خیلی شیرین عسل شدی یه وقتایی شعر میخونی برا مامان علاق به کتاب خوندن داری خدارو شکر و هر شب باید برات کتاب بخونیم تا لالا کنی برا مامان میخونی: انانه دوسم نداره(سمانه دوسم نداره) کار اشتباهی میکنی سریع میگی مامان مذیت (معذرت) میتام(میخوام) اگه هم ما یکم تند تر حرف بزنیم بلافاصله قهر میکنی و بهمون میگی: بگو مذیت میتام بگوووووو همیشه هم بغلم میگیری میگی عسیسسسسم و چنان با احساس میگی که دلم میخواد بخورمت نفس مامان مهربونم همیشه مهربون باش دوستت دارم خیلی زیاد به خدا میسپارمت خدا پشت و پناهت   ...
15 دی 1395
1